رابطه تنش آمیز بین پسرم و همسر جدیدم

[delvapas2000]

خب مسلما خانوادم پشتم هستن و میان شهدات میدن.
من حتی روی مصرف الکل هم قصد شکایت داشتم
ایشون الکلی نیستن اما خوب در هفته چندباری استعمال میکنن
ولی متاسفانه وکیلم گفت خیلی وقت گیره و حتی ممکنه موقع ازمایش مشخص نشه که مصرفی درکار بوده. و اصلا ممکنه یه دلیلی واسه مصرفش بیاره.
من مطمئنم خیلی چیزای ریز توی زندگیش میشه پیدا کرد، فقط نمیدونم چیا هستن
راستی در صورتیکه بخام پول رو بدم، بایذ قبلش باشه یا بعدش؟ چجوری باید بهش بدم که هم دبه نکنه و هم بیاد امضاهاشو انجام بده؟

خیلی خوبه که خانوادتون حامی شما هستن
ازشون بخواین بیان شهادت بدن
جزییات زندگی همسرتونو واسه وکیل شرح بدین که بهتون بگه کدام مورد جای شکایت داره

از خرجی ندادنشم حتما شکایت کنین

توصیه من اینه که به هیچ عنوان پولی ندین
و اگرم اصرار به اینکار دارین لااقل بعد از امضای طلاقنامه باشه
قبلش هیچ پول یا تعهدی ندین هرگز و به هیچ وجه

و بازم میگم ترجیحا با اهرم شکایت از نفقه ندادنش به طلاق وادارش کنین و ۲۰۰ تومن پول رو الکی دور نریزین

[Saltanat]

سلام.
من یه خانمم و 38 سالمه، 4ساله همسرم فوت کردن و به دلایلی امسال دوباره ازدواج کردم.
من یه پسر 21 ساله دارم که از هرنظر مستقله ولی چون من طاقت نبودنشو ندارم همسرم قبول کرد که باما زندگی کنه.. خودش کار داره و واحد روبه رویی ما هم به نام خودشه، میتونه بره واسه خودش اما من نمیخام..
من و پسرم دوستیم باهم، رابطمون صمیمیه، حتی در مورد ازدواجم که شنید و بهش گفتم که نیاز به یه مرد دارم اصلا مخالفتی نکرد.
همسر جدیدم از من کوچیکتره و 31 سالشه.
اولای ازدواجمون یعنی چندماهه اول هر سه تامون مثل دوست بودیم و مشکلی نداشتیم
اما الان پسرم و همسرم درگیر یه رقابت شدن.. و اون رقابتم سر جلب توجه منه..
هر کدوم به یه شکلی میخان بیشتر نشون بدن که به من علاقه دارن و بهم توجه میکنن
من راستش از دوتاشون خسته شدم..
بعضی وقتا نقش بازی میکنن و چیزی که مسلمه هرکدومشون میخاد اون یکی رو از سر من باز کنه..
فقط چیزیکه میدونم خیلی خطرناک شده، جوری که همسرم که دید من بخاطر این قضیه حالم خوب نیست، در اوج بی رحمی بهم گفت فقط فکر طلاق به سرت نزنه که طلاقت نمیدم...
من ذهنم کار نمیکنه.. ایناهم بامن مشاوره نمیان.. شما بگین چکار کنم؟

بسم الله الرحمن الرحیم

به خاطر مرگ همسرتون تسلیت میگم
امیدوارم الان که دارم پست شمارو رویت میکنم این مشکل از زندگیتون ریشه کن شده باشه من چند تااز پست هارو خوندم همه چی گفتن اما چیزی که من میخواستم توش نبود

ببین شما یک خانم ۳۸ ساله هستین وهمین طور یک استاد دانشگاه

کسی که میتونه یک رشته تحصیلی رو با سطح پیشرفته(در قالب استاد ) تدریس کنه برای دانشجوهاش مسلماً توانای برقراری توازون وتعادل بین همسر وپسرش رو داره

اما به خاطر حساسیت موضوع ممکنه شما دچار استرس بشین ونتونید راه صحیح رو اتخاذ کنید
برای همین نیاز به مشاوره دارین یا حظوری ویا اگه اینجا کفایت میکنه اینجا

من ۱۸ سالمه ونمیتونم برای یه خانم تحیصل کرده که خودش فهیم هست مشاور باشم اما میتونم حس وحال پسرتون رو درک کنم من الان تو سن پسرتون در زمان مرگ پدرش هستم
وبرای سن نوجوان وجوان هیچ چیز غم انگیز تر از ازدست دادن والدین نیست. من از شما میخوام پسرتون رو درک کنید فقط شمارو بعد خدا داره
شما میتونین از شوهرتون که ۳۱ سالشه وتو سن حساسی نیست با صمیمیت زنانه بخواین که شمارو درک کنه وبه خاطر فاکتور های نظیر اینکه پسر شما در بُرهه سنی حساس هست پسر شما بجز شما کسی رو نداره(به لحاظ خونی خانوادگی ) وسایر موارد که میتونین از خودتون بگین! شمارو یاری کنه

شما به پسرتون بها بدین وبهش احترام بگزارید اتفاقا جلوی همسرتون چون نیاز داره که بدونه مادرش اونقدر دوستش داره که با وجود حسادت شوهرش به فرزندش علاقه ورزیده
اگه قراره کار به جدایی بِکِشه به خاطر دوست داشتن پسرتون بزارین بِکِشه
معذرت میخوام نباید بابزرگ ترم تا این حد رُک باشم اما هم برای شما وهم برای شوهرتون گزینه های دوم الی آخر برای ازدواج هستند (درصورت جدای) ومیتونین باگزینه های جدید به ارضای روحی جسمی جنسی برسین اما هیچ کس برای پسر شما مادر نمیشه همونطور که ناپدریش نتونست براش پدر بشه
(شانس ارضای روحی از طرف هیچ کس به عنوان مادر رانداره)
و برای پسرتون هیچ وقت گزینه دوم به عنوان مادر نیست

نزارید از آغوشتون محروم شه نزارین احساس کنه باید مادرشو با کسی قسمت کنه بعد از پدرش به اندازه کافی لطمه دیده شاید با مهارت پسر گونه اجازه نده متوجه بشین اما ته دلش ............................
اینارو کسی میگه که حس یه پسر که پدرشو از دست داده میدونه اینارو کسی میگه که میدونه اگه یکی از والدین فوت شه اون یکی میشه نفس هات
بهتون میگن پسرتو مستقل کن دیگه چطور باید مستقل بشه جدا زندگی کردنش استقلالش رو کفایت میکنه
یعنی باید روزی سه چهار ساعت شمارو ملاقات کنه تا باور کنید استقلال لازم رو داره
کاملا مشخصه شوهرتون بی رحمی کرده چون گفته فکر طلاق رو بیرون کن از سرت

از اینکه خودشو با یه پسر ۲۱ساله تویه مسیر میبینه متاسفم براش

من میدونم چی میگم چون یک ساله خیلی شب ها دلم برای مادرم تنگ شد ه وبه خاطر حظور نامادریم نتونستم برم پیش پدرم نمیدونم چرا دلتنگی شب بیشتر میشه

استدعا میکنم حرفامو باورکنید من اینارو تجربه کردم
باور دارم فقط یتیم یعنی کسی که مادرشو ازدست بده (نه پدر)
مادر یعنی پناه پسر اجازه ندین پسرتون با داشتن شما یتیم شه

بازم با عرض پوزش وبا بیان اینکه مایل نیستم بابزرگ ترم اونم یه خانم
بزرگ تر از دهنم حرفی بزنم امیدوارم این حرف منو منوط بر بی ادبی وگستاخی ندونین
اگه ازدواج نمیکردین (عقد) وصیغه میشدین با این کار شوهرتون متوجه جایگاه دوم خودش میشد وپا فراتر از گلیم خودش نمیزاشت چون هراس از اقدام آزاد شما داشت ساده بگم ازدواج ( عقد) دست وپای طرف مونث رو برای طلاق تو شرایط بحرانی میبنده اما اقدام برای طلاق تو ازدواج به طریق صیغه برای خانم محدودیت نداره یعنی هردوطرف در موقع شرایط بحرانی وتلخ برای طلاق محدود نیستند

منم اینو از خودم نگفتم از سرزنش پدربزرگم نسبت به پدرم فهمیدم که اگه نامادریم صیغه ی بابام بود هیچ وقت خودشو موجه به اذیت کردن من نمیدید وخودشو بامن ومادر مرحومم مقایسه نمیکرد

درضمن دکتر دنیس ویتلی در کتابش با نام آغاز زندگی این طور میگه
باوجود اینکه عاشق همسرم هستم اما اگر روز ی مجبور به انتخاب شوم بین همسر وفرزندانم انتخاب من ۷ فرزندم هستند چون من وهمسرم همیشه گزینه های بعد برای ازدواج داریم اما فرزندانم هیچ شانس دومی برای داشتن والدین ندارند به نظرمن بایدشانس های نادر وکم یاب رو مورد توجه قرار داد چون تکرار نمیشوند والدین برای فرزند همون شانس کم یاب هستند واگه امروز از موفق ترین آدم های جهان هستم به خاطر غنیمت دونستن همین شانس هاست

کاربر bhdrvnd دکترجان هگلین توی یک کتاب مطرح میکنه پسر ها وقتی یک شکست عشقی را تجربه میکنند که به دنبال ابتدایی ترین نیاز هاهستند مثل توجه مادر ومهربانی ایشان اگر یک پسر از مادرش به هر دلیل (مرگ مادر،دوری و........) این توجه رو دریافت نکنه بدور از فکر ودور اندیشی برای ارضای احساسات ابتدای علاقه مند به جنس مخالف میشه وسپس شکست رو تجربه میکنه
این استاندار برای بانوان از نوع برعکس وجود دارد

جنیور برند میگه ما (انسان) بیش از آنچه تشخیص دهیم قدرت وامکانات داریم وتجسم یکی از بزرگ ترین این قدرت هاست

حالا شما خودتون تجسم کنید بدون پسرتون چه چیزای ازدست میدین وبدون همسرتون چطور
خودتون قضاوت کنید آیا درسته پسرتون رو با نظر اسقلال یافتنش محدود کنید روزی سه چهار ساعت شمارو ببینه به نظرمن ایشون توی این سن بسیار عالی استقلال لازم رو داره

همین که با ازدواج شما مخالفتی نکرده بیانگر این امر هست
دکتر محمود بهشتی درکتابی بانام عشق رمز حیات (کتاب خودشون )ودیگری مادر کودک تربیت وراثت کتاب دوم از خودش نیست توی اون کتاب هم به چیزای که گفتم اشاره داره البته گسترده تر برای همین نمیتونم قید کنم
امیدوارم حرفای منو محصول بی ادبی برآورد نکنید وحرف های من رو حمل بر جهالت برداشت نکنید امیدوارم بتونم منظورم رو بدون سانسور به خوبی ابلاغ کرده باشم

[saba saberi]

خب مسلما خانوادم پشتم هستن و میان شهدات میدن.
من حتی روی مصرف الکل هم قصد شکایت داشتم
ایشون الکلی نیستن اما خوب در هفته چندباری استعمال میکنن
ولی متاسفانه وکیلم گفت خیلی وقت گیره و حتی ممکنه موقع ازمایش مشخص نشه که مصرفی درکار بوده. و اصلا ممکنه یه دلیلی واسه مصرفش بیاره.
من مطمئنم خیلی چیزای ریز توی زندگیش میشه پیدا کرد، فقط نمیدونم چیا هستن
راستی در صورتیکه بخام پول رو بدم، بایذ قبلش باشه یا بعدش؟ چجوری باید بهش بدم که هم دبه نکنه و هم بیاد امضاهاشو انجام بده؟

خوب چرا از همون 110 سکه که عند المطالبه هست استفاده تنیکنید تا بتونین روند طلاق رو پیش ببرین.. من اگر بودم عمرا حاضر نبودم بهشون پول بدم.. ایشون با زیرکی به شما نزدیک شده با شما که وضع مالی خوبی داشتین ازدواج کرده تمام این مدت براتون ناراحتی فکری و ذهنی درست کرده ارامشتون رو بهم ریخته و بار مالی هم که میگید روی شونه شما بوده حالا میخاد واسه طلاق 200 میلیون هم بگیره؟ شما مسئول بدهی ایشون نیستین ..واقعا اسم بعضی ها رو نباید مرد گذاشت

[S.Arshia]

سلام
به نظر من که خودم به عنوان فرزند در این شرایط قرار گرفتم باید این مشکل از طرف یکی حل شود ... طبیعتا بهتر است پسزتان کسی باشد که از لحاظ محبت شما سیراب شود .. شما همسرتان را دارید و او هم شما را درک می‌کند مگر اینکه با او به مشکل برخورده باشید .. در کل فراموش نکنین که در کنار مشکلات زندگیتون پسرتون درکنارش بوده و اون اجازه ازدواج مجدد داده ... منظورم اینه که اون واسه شما همه کار کرده و به رابطه شما و همسرتون حسادت میکنه .. من نمیدونم شما کدومشون رو بیشتر دوست دارید اما مادر من که منو بیشتر دوست داشت ... شما هم همین کارو بکنید مشکل برطرف میشه و فراموش نکنین کسیو برای عشق بیشتر انتخاب کنید که بدون نیاز کمک شما فقط و فقط شما رو واسه خودتون دوست داشته باشه
ان شاءالله از پس این مشکل جدال انگیز بر خواهید آمد .. روحتان قوی و پر نشاط ... خدانگهدار